سلااااام سلااااااام
امروز شنبه بود . اول هفته ! دیروز و دیشب با سروشی همش مشغول کارای تحویلامون بودیم . سروش یه پروژه قبول کرده که دیگه امشب آخرین شب کارشه ولی حسابی خسته شد این چند وقت . روزا تا ۶ شرکت ،بعد تا ۲ شب کار روی اون یکی پروژه . امشب هم دفتر بچه ها تا صبح بیدارن . از این زحمتهایی که واسه زندگی مون متحمل می شیم ، از این که خدا این همه انرژی توی وجودمون گذاشته ، خیلی خوشحالم . امیدوارم بعد چند وقت که به رفاه رسیدیم ، شیرینی این روزا هنوز یادمون مونده باشه .
امروز داشتم فکر میکردم حالا که داریم به آخر سال نزدیک می شیم ،از عملکرد امسالم راضی هستم یا نه ؟! دیدم از حد راضی کننده خیلی هم بالاتر بوده . من امسال خیلی بزرگ شدم . خوب یاد گرفتم مسائل مختلف رو چطور با هم مدیریت کنم . قدیما با همزمان شدن چند تا مسئله ،حسابی دست و پامو گم می کردم یا اینکه فرضو می ذاشتم که : نه نمیشه ،نمیشه از عهده همه اینا براومد . ولی از سروش یاد گرفتم که از خودم تا بی نهایت انتظار داشته باشم . شک نکنم که به همه چیز توانام .
البته این طرزفکر یه جاهایی اذیتم کرد ،منو دچار دوگانگی کرد . ولی باعث شد کارایی کنم که حالا بتونم بگم : ایول ! گل کاشتی .
اگرچه سال پیش هم فوق العاده بود ، توی کنکور فوق گل کاشتم ، از عهده اسکیس عالی براومدم . عشقمونو به ثمر رسوندیم و عقد کردیم و بالاخره اعتماد خونواده ها رو جلب کردیم و . . .
فکر نمی کردم امسال حتی جالب تر از پارسال باشه : رفتم سرکار و تونستم کنار دانشگاه از عهده کار هم بربیام . دو تا کتاب نوشتم و حالا هم داریم خونه زندگی درست می کنیم . . .
فقط تصمیم دارم از این به بعد بیشتر مراقب سلامتم و زیباییم باشم . بیشتر واسه ورزش زمان بذارم و از سرگرمی ها و علاقمندی هام چشمپوشی نکنم . باید واسه ثبت نام توی یکی دوتا کلاس خوب برنامه ریزی کنم .
خوب اینم از بلند بلند فکرکردنای من . .
شب به خیر